ایران برگر
.
جزئیات پروژه
از جمله فست فودهای زنجیره ای است که این شعبه در فضایی به مساحت 240 مترمربع واقع در یکی از خیابان های شلوغ و در حال توسعه شهر شیراز می باشد.
پروژه تلاش می کند با استفاده از ظرفیت های عناصر معماری به هویتی یکسان اما قابل انعطاف در برخورد با شعبههای مختلف و زنجیره ای بودن برند دست یابد. ارتباط مخاطب با شاخصه های معماری برند، در ذهن ماندن و کشف رابطه ای میان شعبههای مختلف را می توان مساله اصلی تبیین استراتژی کلی دانست.
مساله را می توان خوانِش فضا، قابلیت بسط و گسترش طرح در بسترهای مختلف و هم چنین دیده شدن آن هم چون یک عنصر شاخص در جداره شهری دانست. پروژه در تلاش است تا در میان شلوغی های پیرامونی خود، با موضع گیری صریح، پاسخگوی دعوت کنندگی و ارتباط حداکثری شهروندان با پروژه و استفاده از توانایی های فرمی در برخورد با این مساله باشد.
استفاده از عنصر طاق و بهره گیری از پتانسیل های آن جهت ایجاد فضاهایی متنوع و دیرآشنا در دستور کار قرار گرفت. در طراحیِ طاق، باز تعریفی از آن به شکلی نمادین در این پروژه نقش آفرینی می کند و با توجه به کاربری، عملکردهای متفاوتی را به خود می گیرد که امکان چرخش و تعامل حداکثری مخاطب در فضا را ایجاد می کند. در واقع فضاهای خالی شکل گرفته درونِ طاق و فاصله میان آن ها با یک دیگر، فضاهای متنوعی را تعریف می کند که با فعال کردن مقطع افقی و عمودی و هم چنین بازی با جهت چرخش قوس ها، گاه تعریفی برای ورود عابرین به داخل از میانِ صفحه ای شفاف و گاه در بر دارنده نشیمن ها و گاه نقش ارائه دهنده خدمات به مشتری را بر عهده گرفته است.
گسترش فرمیِ طرح در پرداخت به جزئیات پروژه صورت گرفت. مرزِ میانِ شیئی متمایز بودن و حل شدن در کلیت فضا. مثل یک قوس چرخیده به عنوان ورودی، یا نیم قوس هایی که فضای نشیمن را در کنار بازی قوسِ چرخیدهِ کانتر شکل داده اند. رنگ های مختلف سناریوهای متفاوتی را ساختند که مخاطب را با عناصر فضا بیشتر درگیر می کند.